برچسب رنج

با "دلسوزی برای خود" و احساس "قربانی شدن" خداحافظی کنید

آیا شما هم فکر می کنید هرچی اتفاق بد تو دنیا هست، فقط برای شما می افتد؟ به زمین و زمان ناسزا می گویید و آنها را مقصر بدبختی های تان می دانید؟ اگر یکی بگوید که «تو تنها کسی نیستی که مشکل داری، با عصبانیت می گین: تنهام بزار؛ تو جای من نیستی، هر گز نمی تونی منو درک کنی! اما اگر بگه: واای عزیزم، تو چقدر زجر کشیدی؟ دلم برات آتیش میگیره! آخه چطور هنوز زنده ای؟ کمی حالتون بهتر میشه؟»...شاید وقت آن رسیده است که در این دلسوزی برای خود و احساس قربانی شدن تجدیدنظر کنید.

: ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳

وقتی دلتنگ کسی هستیم که دلتنگ ما نیست، چه کنیم؟

اگر خودتان هم می دانید که دلتنگ کسی شده اید که اصلاً شما را یادش هم نیست، اگر می دانید که به جای رویارویی با واقعیت، همواره در آرزوی تحقق چیزی هستید که عملاً دیگر هرگز محقق نمی شود، اگر دارید رنج می برید، اما واقعا نمی دانید چه کنید، احتمالاً شما جایی در گذشته گیر افتاده اید و واکندن از آن برای تان دشوار است.

: ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۳

چگونه با "پذیرش" ِ غم و اندوه از آن رها شویم؟

زندگی در گذر است. شادی دیری نمی پاید، غم از راه می رسد، با کوله ای سنگین از درد، اما در گذار لحظات زندگی، آن هم خیلی نمی تواند جا خوش کند، سخت و سمج می گذرد و جا به لحظه گذرای دیگری می دهد. لحظات آکنده از اندوه، اما، به کندی و با رنج می گذرند و تا واقعیت حضور و گذارشان را نپذیریم، مهمان ما هستند.

: ۲۵ فروردين ۱۴۰۳

« ترازوی رنج و معنا » چگونه عمل می کند؟

بپذیریم که رنج از بین نمی رود بلکه از شکلی به شکلی دیگر در می آید. خودمان را در نظر بگیریم؛ مدام از رنج ی به دردی دیگر منتقل شده ایم و این روند، همچنان ادامه دارد. همه همین گونه اند ولو این که بروز ندهند. حتی ممکن است، کسی رنج ی داشته باشد که از نظر شما رنج نیست ولی برای او بسیار دردناک است.

: ۱۷ بهمن ۱۳۹۸